خب خب خب من بعد از مدتها اومدم. سلام من رو از اروپای شرقی میشنوین. چند روز پیش حدود سه ماه شد که من اینجام. آقا سخت بود. سختها !
ولی خب خدارو شکر ما را به سخت جانی خود این گمان نبود.
از انتخابی که کردم راضیم.
و خب هستیم دیگه.
توی کتابخونه بیمارستان نشستم و یه ربع دیگه باید برم سرکلاس.
هوا هم کم کم داره از سگ سرما خارج میشه و بهاری میشده.
خب شما برام بگید. چه خبر از شما ؟!
تو فکر اینم از اینجا (بیان) اسباب کشی کنم برم یه جای دیگه. نظرتون ؟!